آموزش از جمله مهمترین فاکتورهای آینده ساز اشخاص وجوامع است. همانگونه که به قرن 21 نزدیک میشویم آموزش بیشتر نمایان میشود. امروزه سطح پیشرفت براساس این معیار سنجیده میشود که تا چه حد جامعه با اقتصاد جهانی در هم آمیخته و تا چه میزان دارای مشخصات جامعه اطلاعاتی است. به دلیل پیشرفتهای وسیع در ارتباطات و فنآوری حمل و نقل، دنیا کوچک وکوچکتر شده و در نتیجه اشخاص، جوامع و کشورها خواهی نخواهی در ارتباط مستقیم وتعامل با یکدیگر قرار دارند.
در این بین فنآوریهای اطلاعات تأثیری مستقیم و اساسی بر روش زندگی افراد درسراسر دنیا دارند. اشخاص میبایست مجهز به دانش و مهارتهای روز شوند تا بتوانند با جامعهای که بهصورت فرایندهای پیچیدهتر میشود هماهنگ باشند.
درعوض، این موضوع نیازمند به استفاده اشخاص به آموزش تا حد امکان و با کیفیت بالاست.
آموزش سیستمی باز و پویا و در ارتباطی تنگاتنگ با محیط است و فقط تا زمانی موفق است که بتواند با تغییرات وفق پیدا کند. امروزه تمامی ملل دنیا بدون شک قبول دارند که برای پیشرفت، صنعتی شدن، مردم سالار بودن امنیت حال و آینده، نیازمند آموزشی با کیفیت بالا هستیم. سطح پیشرفت کشور امروزه براساس پیشرفت انسانی و به علاوه روشهای سنتی سنجیده میشود.برای چنین ارزیابیمعیارهای جدیدی مانند تعداد افراد با سواد، منابع اختصاص داده شده به کودکان وسهم دانش، مورد استفاده قرار میگیرد. تمامی ناظرین بدون شک موافقند که قرن بیست و یکم عصر اطلاعات است. امروزه دانشها روز به روز به سرعت از رده خارج میشوند به از این روی دانشی که امروزه تولید میشود ابعادی ورای دانشدیروز بوجود میآورد.پیشرفتهای فنآوری ارتباطات،کانالهای ارتباطی سنتی را ابتدایی جلوه میدهد. افراد درتمام جامع،دانشآموزان و اولیاء سیاستمداران وخدمتگزاران جامعه،کارمندان و رهبران اتحادیهها همگی ناگزیرند دانشجدید را که با تغییر شرایط پیش میآید بهسرعت فراگیرند.
بدون شک، آموزش در این تغییر شکل با عظیم ترین مبارزه روبروست. سیستم آموزشی موظف است به شرایط جدید که بوسیله تغییرات اقتصادی فن و ساختاری ایجاد شده عکس العمل نشان دهد و در عین حال در جریان تغییر، نیز شرکت کند. در مباحثه مربوط به طرح نیروی کار برای جامعه اطلاعاتی، این محرز است که عصر جدید نیازمند فنآوری مردمی است که:
الف) توانایی وفاق با پیشرفتهای تکنولوژی وتغییراتی که چنین پیشرفتهایی را ایجاد میکند را داشته با شند.
ب) توانایی این را داشته باشند که خودرا در رابطه با فنآوری پیشرفته به روز کنند واین کار را با آشنایی با کامپیوتر باید شروع کنند
ج) معلوماتی عمیق از مطالب کاری خود داشته باشند
د)توانایی ارتباط بیانی و نوشتاری در حداقل یک زیان خارجی داشته باشند.
ر) از مهارتهای لازم برای کار کردن در شرایط بین رشته ای برخوردار باشند.
دراین موقعیت همگی شاهدیم که اهمیت آموزش همانطور که به قرن بیست ویکم نزدیک میشویم روز به روز افزایش مییابد و این به دلیل فنآوریهای جدید و آهنگ سریع رشد است. در این بین، کاربرد آموزش نیز تغییر کرده و صرفاً در جهت با سواد کردن مردم گسترش یافته تا افرادی را پرورش دهد که از سطح بالایی از آگاهی برخوردار بوده و، قادرند از علم و فنآوری استفاده کنند. امروزه، آموزش دیگر تحت مطلقه یک گروه اجتماعی نیست موضوع سن وگروه سنی هم درکار نیست.
همانطور که زمان به پیش میرود، آموزش بخشهای وسیعتری از جمعیت و دورههای طولانیتری از زندگی افراد را در برمیگیرد. به اینگونه آموزش میباید بهعنوان فرایندی که درهمه بهتر و بهتر میشود نگاه کرد. دیگر آموزش فقط، تلاشی برای آماده کردن جوانان برای زندگی نیست.
درعوض،روشی اززندگی شده که شخص مجبوراست همیشه درحال آموختن بیپایان باشد.
همانگونه که جامعه درطول زمان پیشرفت میکند،برای افرادش مقاطع طولانیتری از آموزش پایه را فراهم میکند. درکشور ترکیه که قدمهای مؤثری برای صنعتی شدن، آزادی و مردم سالاری برداشته شده، سؤال دربارة اینکه جریان آموزش اولیه از چه نوع باید باشد،تا بتواند جوانان را به گونه ای پرورش دهد که پیشرفتهای کنونی را درک کنند و همچنین مسائل و راه حلهای آنها را و درعین حال ارزشهای فرهنگی را حفظ نمایند. همینطور تلاش برای گسترش آموزش پیش دبستانی و بهبود کیفیت آموزش از طریق انتقال به آموزش اجباری هشت ساله به همان اندازه مهم است. جنبة مهم دیگر از رویکرد کنونی آموزش توجه به این حقیقت است که محیط کلاس و مدرسه با مشخصات و احتیاجات محیطی که مدرسه در آن وجود دارد شکل میگیرد. به عبارت دیگر محیط کلاس و مدرسه مانند یک اکوسیستم در نظر گرفته میشود.
رویکرد کنونی به آموزش بهعنوان پایه، تعامل بین شاگردان، معلمین، کارگزاران، خانواده محیط و جامعه را در نظر میگیرد. آموزش مؤثر شامل رهبری، مدیریتی قوی، برقراری انضباطی قابل درک و پذیرفته شده بوسیله همه، توقعات وانتظارات بالا در مورد یادگیری، کنترل دقیق و موشکافانه دانشآموزان و پیشرفت آنها، مطالب درسی و مواد آموزشی که با شرکت معلمین تهیه شده، شرکت اولیا، اختصاص زمان برای یادگیری آکادمیک، شرکت جامعه و شاخصهای آموزش که در دسترس جامعه میباشد.
هدف این است که آموزش جزئی جدانشدنی ازجامعه باشد و آموزش را با کادری که با این رویکرد تربیت شدهاند به انجام رسانیم و به اینگونه ازتعامل بین کلاس،مدرسه و محیطی که درآن وجود دارد اطمینان حاصل کنیم. به طور کلی تر می توان گفت که سیاستهای کلی و جزئی آموزش ملی ازطریق برنامههای دولت درچهار چوب نظرات و عقاید آتاتورک درخصوص آموزش و به واسطه قانون اساسی جمهوری ترکیه و قوانین حاکم بر آموزش و پرورش تعیین و اجرا می گردد.به عبارت دیگر افکار و عقاید و اصول و اصلاحات آتاتورک سازندة سیاست آموزش ملی ترکیه و اصول اولیه آموزشی کشور است.